موضوع برنامه :
زمان برنامه : ۲۴:۵۳ دقیقه
حجم برنامه : ۷ مگابایت
شعر ابتدا :
من بودم دوش و آن بت بنده نواز
از من همه لابه بود و از او همه ناز
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه گنه، قصة ما بود دراز
( ابو سعید ابوالخیر )
آهنگ : اصفهان
خواننده : محمد رضا شجریان
گوینده : روشنک
شاعر :
ادیب ..... :
سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم
اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم
به رغم فلسفیان بشنو این دقیقه ز من
كه غایبی تو و هرگز نرفتی از نظرم
ناشناس :
شد یار یار دیگران، با دیگران یاریش بین
با عاشقان شد سر گران، عاشق نگهداریش بین
ناشناس :
كار، كار عشق و مشكل بار، بار هجر و سنگین
كار و بارم داند آن خو، دارد اینسان كار و باری
همدمم در روز محنت، محرمم در شام هجران
گریههای سوزناكی، نالههای زار زاری
مطلع تصنیف :
مطلع اواز :
مَخمورِ جامِ عشقم ساقی بده شرابی
پُر كن قدح كه بی می، مجلس ندارد آبی
عشق رُخ چو ماهش در پرده راست ناید
مطرب بزن نوایی، ساقی بده شرابی
شد حلقه قامت ما، تا بعد از این رقیبت
زین در دگر نراند، ما را به هیچ بابی
مخمور آن دو چشمت ساقی كجاست جامی
بیمار آن دو لعلت، آخر كم از جوابی
چون آفتاب رویش در دیده می نگنجد
ای دل چه سود دارد، در دیده اضطرابی
در انتظار رویت ما با امیدواری
وز عشوة لبانت ما و خیالِ خوابی
( حافظ )
همکاری : حبیب الله بدیعی ویلن / لطف الله مجد تار /
مجید نجاحی سنتور /
اعلام برنامه : دارد
اعلام شماره : دارد
http://www.mediafire.com/listen/13r6cl0e6fud6e6/250-_BS_-_www.qwsa1.rozblog.com~1.mp3