موضوع برنامه :
زمان برنامه : ۳۴:۲۳ دقیقه
حجم برنامه : ۵ مگابایت
شعر ابتدا :
به چه كار آیدت زگل طبقی
از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شش باشد
وین گلستان همیشه خوش باشد
( سعدی )
آهنگ :
خواننده : خاطره پروانه / غلامحسین بنان
گوینده : روشنک
شاعر :
سعدی :
كاش کانان كه عیب من جستند
رویت ای دلستان بدیدندی
تا به جای ترنج در نظرت
بی خبر دستها بریدندی
____
تندرستان را نباشد درد ریش
جز به همدردی نگویم درد خویش
گفتند از زنبور بی حاصل بود
با یكی در عمر خود ناخورده نیش
تا ترا حالی نباشد همچو ما
حال ما باشد ترا افسانه بیش
سوز من با دیگری نسبت مكن
او نمك بر دست و من بر عضو ریش
_____
ترا بر درد من رحمت نیاید
رفیق من یكی همدرد باید
كه با او قصّهٔ گویم همه روز
دو هیزم را بهم خوشتر بود سوز
____
كوته نكنم زدامنت دست
ور خود بزنی به تیغ تیزم
بعد از تو ملاذ و ملجائی نیست
هم در تو گریزم ار گریزم
____
هر كجا سلطان عشق آمد، نماند
قّوّت بازوی تقوی را محل
پاك دامن چون زَید بیچاره ای
اوفتاده تا گریبان در وَحَل
____
پیش ما رسم شكستن نبود عهد وفا را
الله الله تو فراموش مكن صحبت ما را
ـــــ
باور از مات نباشد تو در آیینه نگه کن
تا بدانی كه چه بوده ست گرفتار بلا را
از سر زلف عروسان چمن دست بدارد
بسر زلف تو گر دست رسد باد صبا را
سر انگشت تحیر بگزد عقل به دندان
چون تأمل كند آن صورت انگشت نما را
چشم كوته نظران بر ورق روی نگارین
خط همی بیند و عارف رقم صُنع خدا را
مهربانی زمن آموز و گرم عمر نماند
به سر تربت سعدی بطلب آبِ بقا را
مطلع تصنیف :
مطلع اواز :
قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد
سست عهدی كه تحمل نكند، بار جفا را
گر مخیر بكنندم به قیامت كه چه خواهی
دوست ما را همه نعمتِ فردوس شما را
ــــــ
آرزو میكندم، شمع صفت پیش وجودت
كه سراپای بسوزند منِ بی سر و پا را
همه را دیده به رویت نگرانست ولیكن
خود پرستان زحقیقت نشناسند هوا را
مهربانی زمن آموز گَرم عمر نماند
بسر تربت سعدی بطلب مهر گیا را
( سعدی )
از هر چه می رود سخن دوست خوشترست
پیغام آشنا نفس روح پرورست
هر گز وجود حاضر و غایب شنیده ای؟
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
شاهد كه در میان نبود شمع گو بمیر
چون هست اگر چراغ نباشد منور ست
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ
صحرا و باغِ زنده دلان كوی دلبرست
شبهای بی توام شب گورست در خیال
ور بی تو بامداد كنم روز محشرست
كاش آن به خشم رفتۀ ما آشتی كنان
باز آمدی كه دیدهٔ مشتاق بر درست
سعدی خیال بیهده بستی امید وصل
هجرت بكشت و وصل هنوزت مصورست
( سعدی )
همکاری :
اعلام برنامه :
اعلام شماره : دارد
http://www.mediafire.com/listen/ak48tevw53a42hs/98_-_GJ_-_www.qwsa1.rozblog.com.mp3