موضوع برنامه :
زمان برنامه : ۲۶:۵۸ دقیقه
حجم برنامه : ۴ مگابایت
شعر ابتدا :
چشم بگشا که جلوهٔ دلدار
به تجلی است از در و دیوار
این تماشا چو بنگری گویی
لیس فیالدار غیرهُ دیّار
( عطار )
آهنگ : شور - دشتی
خواننده : ایـــــرج
گوینده : روشنک
شاعر :
شمس مغربی :
من كه در صورت خوبان همه او می بینم
تو نكو بین كه من آن رو نكو می بینم
هر كجا در نگرد دیده بدو می نگرد
هر چه می بینم از او جمله ازو می بینم
می باقیست كه بی جام و سبو می نوشم
عكس ساقیست كه در جام و سبو می بینم
تو زیك سوش نظر می كنی و من همه سو
تو زیك سو و منش از همه سو می بینم
گاه با جمله و گه جمله ازو می دانم
گاه ازو جمله و گه جمله در او می بینم
بوی گلزار وی از باد صبا می شنوم
سر به بستان وی را بر لب جو می بینم
مغربی آن كه تواش می طلبی در خلوت
من عیان بر سر هر كوچه و كو می بینم
مطلع تصنیف :
مطلع اواز :
ای خوش آنانكه قدم در ره میخانه زدند
بوسه دادند لب شاهد و پیمانه زدند
به حقارت منگر باده كشانرا كاین قوم
پشت پا بر فلك از همت مردانه زدند
خون من باد حلال لب شیرین دهنان
كه به كام دل ما خنده مستانه زدند
جانم آمد به لب امروز مگر یاران دوش
قدح باده بیاد لب جانانه زدند
( فروغ بسطامی )
همکاری : حبیب الله بدیعی ویلن / فرهنگ شریف تار /
امیر ناصر افتتاح ضرب /
اعلام برنامه : دارد
اعلام شماره : دارد
http://www.mediafire.com/listen/n9utq0wtwwdfqbt/50-_BS_-_www.qwsa1.rozblog.com.mp3